پیش درآمد سخن
مقاله کنونی در توالی مقاله پیشین درباره حجامتپژوهی است که در دو بخش نخست و دوم تدوین شده که دومی در ادامه انتشار خواهد یافت. متن زیرین نیز شامل دو قسمت مقدماتی یعنی کلیات عمومی و در ادامه مبحث تخصصیتر مبحث فصد در نظام پزشکی کهن است. امیدوارم در توالی آن یک مقاله مستقلاً به خونشناسی محض در باورهای پزشکان مکتب رازیایی – سینایی اختصاص یابد.
اول. آب و خون. مشهور است آب حیاتبخش است. پس آب نوشیده میشود. خون نوشیده نمیشود. زیرا آب گرچه مایع و مایه حیات است اما آنچه در رگها جاری است جز خون نیست. جریان یافتن آب در رگها معنیاش جز مرگ نیست. چرا؟ رابطه این دو چیست؟ راست آن است آب یک وجه رایج مشترک زندگیبخش بیرون از بدن موجودات زنده است که باید بدان وارد شود اما خون وجه رایجِ نامشترک درون بدن برخی موجودات زنده از جمله پستانداران و پرندگان است که جز ضرورت یا ناخواسته نباید خارج شود. آب همچون زر است و خون همچون واحد پول مصرفی درونکشوری. برخی از خونها قوی و ارزشمندند همچون دلار و پوند و یورو و ین. برخی سقوط کردهاند یا به درجاتی از اندک تا شدید دائمالسقوط هستند که همان کمخونی کمیّتی یا کیفیتی یا هر دو است. مردمانش به سوءتغذیه گرفتار میشوند. از نظر روانی عصبیاند. زاد و ولد بافتهای نو که همسنگ ازدواج است کاسته، آمار طلاق افزوده و عمر بافتهای کهنه و استعداد به سرطان و دیگر بیماریها همچون سن ساختمانها و خودورهای فرسوده افزایش خواهد یافت. پس در بدن شاهد دودزایی، افزایش تصادفات یا فروریختن پلاسکووارههای زیرپوستی خواهیم بود.
دوم. گرچه در مقام تشبیه گفته شد خون وجه رایج درون کشور تن است اما به راستی فراتر از آن است. دائرهالمعارفی از مواد ضروی بافتها و یاختههاست. یعنی تبادلات اکسیژن و دی اکسید کربن و غذادهی و ترابری فضولات به میانجی و دربستر آن انجام میشود. پس کمیّت و کیفیّت یعنی محتویات و مختصات آن مهم است. اگر رگهای درون بدن همان جادهها و خیابانها و کویها و کوچههای شهری تصویر و تصور شوند پس نقش خون مانند انواع خودروهای حمل و نقل کننده بلکه مترووارههایی برای انتقال بار و کالا و انسان و جز آن است. کبد اما ایستگاه مرکزی مبدء و مقصد و انبار اصلی داد و ستد کالاست. یاختهها همان خانهها و آپارتمانهای مصرفکننده آن اجناس یا باشندگان درون وسایط نقلیه هستند.
سوم. اهمیت خون و لزوم شناخت درست آن چنین است که سبب، نشانهبالینی، ابزار تشخیصی، کاربری درمان و پیشگیری بیماریهاست. به زبان ساده همه تن انسان در خون تجلی کرده است و همه خون در تن انسان. یعنی تصویر آیینهای یکدیگرند. شاید به همین سبب عنصر خون از دیر زمان در تاریخ بشر مهم بوده است. رابطه خویشاوندی و قومی از جمله فرزندی – والدینی با تعبیرات واژگانی خونآمیخته یاد میشود. قصاص یعنی همان درخواست عدالت با لفظ خونخواهی بیان میشود. بزرگ کردن فرزندان و رنج از دست دادن آنها با تعبیر تأسف از خون دل خوردن تعیین میشود.
چهارم. بسیاری بیماریها وابسته بدان است. امروزه به عنوان یک قرارداد اجتماعی آزمایش خون نخستین گام درتعیین تکلیف وضعیت سلامتی از جمله آبستنبودگی در زنان است. از دست رفتن خون به سرعت فراوانتری از آب و غذا سبب مرگ خواهد شد. در ذهن اغلب آدمیان، واژه خونریزی عملاً پیشدرآمدی برای مرگ تلقی میشود البته اگر باز داشته نشود. ماهریزش ماهیانه نیز همهنگام معیار جنسیت مؤنث و تفاوتگذاری از مذکر است. بازهای زمانیِ دوران امکان باروری بانوانه است. یعنی پیش و پس از آن امکان تولد کودک در اندرون تن زن نیست. اختلالات آن بر تندرستی جسم و روان مادر و جنین درونزهدانی و نوزاد پسازایمانی اثر خواهد گذاشت.
پنجم. قربانی کردنهای آیینی در میان اقوام بشری حتی پیش از پیدایش ادیان ابراهیمی از نخستین آداب عبادی تمدن بشری برای ستایش خدا یا خدایان بوده است. اینکه چگونه انسانها دریافته بودهاند خون ریختن سبب برکت و بهبود زندگی اجتماعی یا خانوادگی آنها میشود به ظن قوی از ساختار زیستشناختی زنان الهام گرفته بودهاند که باروری و شادابیشان وابسته بدان است. شاید تندرستی کسانی که خوندماغ میکردهاند ذهن آنها را به سوی اهمیت خون معطوف کرده بوده است. منطقی است به وقت مصرف مزه و بوی و قوام و کیفیت گوشت جانورانی که سربریده شده بودهاند نسبت به آنهایی که به مرگهایی بدون خون ریختنشان همراه بوده باز هم از تلنگرهای ذهنی آنها بوده است.
ششم. چندانکه بارها از جناب مهندس آرش آبایی از دانشمندترین یهودیان امروز ایران بلکه شاید فاضلترینشان در تفسیر کتابهای عهد عتیق شنیدهام در میان بنیاسرائیل مشهور چنین است که تا زمان نوح غذای مردمان از شمار گیاهان و میوهها بوده و از این زمان به بعد فرمان گوشتخواری صادر شده است. یعنی غذاهای گوشتبنیان نسبت به ناگوشتبنیان تأخّر زمانی داشته و به تعییر فلاسفه عَرَضی بوده است. غذای شرقیها از جمله مصریان عصر فرعون زان پس عربها حتی چندانکه هنوز هم دیده میشود قوتِ غالب عملاً نان، خرما و حبوباتبنیان است. شاید به همین سبب آداب ذبح و انواع شیوههای قربانی سوختنی و ناسوختنی برای آن در آیین یهود تدارک دیده شده که کمابیش به دین اسلام هم رسیده است. از نکات مهم در میان یهودیان این است که هیچ خونی ولو قطرهای از آن نباید به وقت گوشت به بدن انسان برسد که گناهی کبیره و به تعبیر فقهیاش از محرّمات است. به همین سبب چند روزی باید گوشت در آب نمک خیسانیده تا خونها خارج و خشکانیده شود. زیرا به باور قدیمیها از جمله در فلسفه یونانی خون و روح همجوشی یافته بودهاند. منطقاً ترس از ورود روح جانور به درون انسان بوده که پیروان موسی از آن سخت میهراسیدهاند. گفتنی است کلمه بشر نیز در زبانهای سامی از جمله عبری از ریشه باسار به معنی گوشت مشتق شده است. از سوی دیگر چندانکه در مخطوطه کناش فی الطب یونانینویس فولس اژهای طبیب سده ششمی میلادی آمده در آن دوران برخی اقوام از خوردن خون به عنوان نیروبخش استفاد میکردهاند. شاید به همین سبب بعداً این شوق خونخواری در باورهای مسیحیان اروپا در تعبیر خون مسیح دانستن ماهیت شراب تجلی کرد که دستکم به آیینهای دینی مسیحیات کاتولیک وارد شد.
هفتم. آداب ذبح شرعی در اسلام و با پیچیدگی بیشتردر میان کلیمیان نشان از احساس خطرات احتمالی آن بر تندرستی بر بدن نیز روان دارد چندانکه در آیات قرآن صراحتاً و مستقیماً بدان اشاره شده است. پس دستکم این یکی لزوماً از اختراعات و دخالتهای سر خود فقهاء یهودی و مسلمان نبوده است. درنگپذیر اینکه دستکم در یک آیه خوردن گوشتی که آداب یاد شده در آن رعایت نشده معیاری برای شناخت فاسق از نافاسق است. یعنی کسی که مرزهای حکم الهی را رعایت نکرده است. به نظر میرسد چندانکه عقد شرعی یعنی نکاح گر چه جز رد و بدل چند کلمات و حضور شاهد نیست تا از زنا متمایز شود چنین پدیدهای در دیگر احکام ادیان ابراهیمی از جمله شرط گوشتخواری جاری است. یعنی نمیتوان صورتبنیان ظاهری هر گوشتی و تنی را معیار روایی در روند لذات شکمی و فروشکمی دانست. روا و ناروا مرزی باریک و البته نادینی دارد به همان ترتیب فرق بدن مرده و زنده به وقت تشخیص پزشک که از دست رفتن نبض و واکنشها سرآغاز فساد بدن است. در قرآن مکرراً مرگ، فنای ِ نفس و چشیدن مزه موت به مخاطبانش گوشزد شده است به جز کشته شدن که تأکید شده شهید زنده است و نزد خدا روزی میخورند اما شما انسانها در نمییابید: «و لاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً بل أحیاء عند ربهم یرزقون» آل عمران، 169. شاید بتوان استنتاج کرد جانوران نیز نیروی حیاتیشان با سر بریدن درست حفظ و به بدن منتقل خواهد شد.
هشتم. به جز گروههای تندروی دینی یهودی، مسیحی و اسلامی از جمله داعش و طالبان و امثال آنان درنگپذیر است حتی نادینباوران خداستیز چپگرای تندرو به سبب شاید خودشان هم کاملاً نادانسته چندانکه در یکصد ساله اخیر اثبات شده است به تأثیر اهمیت و لزوم ریخته شدن خون در قداستبخشی قهرمانان سیاسیشان، ترور مخالفان و برافروختن شعله انقلابات سیاسی پی بردهاند بلکه سخت بدان معتقد شدهاند. البته واکاوی رازِ تأثیر خون ریختن در تاریخ بشری پژوهشی دراز دامن است. از جمله نام شماری مفردههای گیاهی وابسته بدان است از جمله خونسیاوشان و به عربی دمالاخوین یعنی خون دو برادر. اینکه در افسانهای پیدایش آن را به رویش پساریخته شدن خون سیاوش به بیگناهی وابسته دانسته بودهاند. از سوی دیگر کبد که یکی از سه اندام رئیس بدن در کنار قلب و مغز است مرکز خونسازی و پالایشگاه غذا و داروست. میان خون و کبد رابطه متقابلی برقرار است. یعنی هر کدام آیینه تندرستی دیگری است. پیشنیان درست گفته بودهاند خون همان جگری است مایع. نیز جگر خونی است جامد.