قلب سلیم – قلب سالم … بزرگترین ثروت پیشامرگ و پسامرگ
سمعانی در روح الارواح نوشته است. روزگاری بود که از گل و سنگ بوی دل می آمد و اکنون روزگاری است که از دل بوی سنگ می آید. پس میان دل و گل یک حرف بیشتر فاصله نیست تا دل از جنس گل شود یا حبس زیر گل. اینکه از انبساط و رنگ همسان تنگ و سنگ شود و به زیر سنگ لحد رود. پس باید دل را پاس داشت از درون و برون.
چندانکه با پایان تپش قلب صنوبری مرگ تن اتفاق می افتد به سبب بی واکنشی آدمیزاده به پدیده های پیرامونی و متاثر نشدن مثبت یا منفیاز پدیده ها ست که مرگ قلب معنوی یا نفس مطمئنه نیز پیش می آید . می توان گفت قلب چیزی جز همان ابرقدرت یا فرمانروای مطلقه مملکت نفس منحصر به فرد هر یک از آدمیان نیست. شاید مقصود از دعای حافظ شیرازی همین است که نیازمند اطبای جسمانی و روحانی نشویم. زیرا میان حس حسن روحانی و حس حسن روحانی تفاوت یک حرکت فتحه و ضمه حرف حای حسن است.
تنت نیازمند طبیبان مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
پس وقتی قلب جسمانی از حرکت باز می ایستد قدرت و شهرت و ثروت و شهوت به چه کار خواهد آمد؟ وقتی قلب روحانی پیش و پس از مرگ سنگ شود عبادت و خرد و دانش و پژوهش به چه کار آید؟ قلب نمادی اسطوره ای در بسیاری از آیینهای ابراهیمی و ناابراهیمی است که در هنر و ادبیات و علوم تجربی نیز سخت بدان توجه داشته اند. بسیاری از کهن ترین اصطلاحات و تعابیر و ضرب المثلها با قلب/دل ساخته شده است. البته گفتنی است در زبان فارسی گاه دل به معنای اخص کلمه است به معنای اندام صنوبری شکل و گاهی به شکل عام به دستگاه گوارش اطلاق می شود مثل دل درد. مقصود در اینجا همان اولی است.
به باور ارسطو قلب خاستگاه اصلی نیروها و به خلاف پزشکان پسارنسانسی و از جمله امروزیان از نگاه این فیلسوف فراتر از دستگاه مغز و اعصاب است که کمابیش طبای تمدن اسلامی و ایرانی و از جمله بوعلی وژیروانش تا سده های اخیر پذیرفته شده بوده است . اینکه يكى از اندامهاى اصلی زنده ماندن و به تعبیر قدماء یکی از رؤسای سه گانه تن آدمی در کنار مغز و کبد است. باور داشته اند روان زیستا که همان روح حیوانی است در دل جاری است چندانکه روان نفسانی در مغز و روان طبیعی در کبد. يعنى اگر همه اندامها در شرايطِ كاملاً تندرست بوده باشند، كافى است كوچكترين آسيبى به پیکره قلب برسد تا عوارض آن به همه بدن سرايت كند.
ريشة واژه «قلب» مصدری عربى است به معناى «دگرگونه شدن». چون قلب پيوسته در حركت است و هماره به یک شکل ثابت نمی ماند. هم از این روی سکه قلب یهنی سکه ای که تقلبی است و از اصل خویش دگرگونه شده است. انقلاب یا تقلب نیز به معنای تهوع و قی بوده است زیرا معتقد بوده وضع طبیعی معده دگرگونه شده و به جای گسیل مواد به سمت پایین همان محتویات را به سمت بالا می فرستد.
يادكردن از اينكه در طول زندگى هر دقيقه حدود هفتاد بار و همه روزه دست كم يكصدهزار مرتبه و در هر سال نزديك به چهل ميليون مرتبه باز و بسته می شود و در يك دورة زندگىِ هفتاد ساله میانگین عمر آدمی نزديك به سه ميليارد بار منقبض و منبسط می شود، شاید تکراری و ملالآور بوده باشد. این جنبش دائمی با پخش یک موج برقی الکتریستة وار انجام می شود. شاید کمتر دقت کرده ایم هیچگاه به تعبیر امروزی قبضی یا آبونمان یا عوارضی در طی عمر برای آب و برق و مخابرات و سوخت درون بدنی خویش به هیچ ارگانی نمی پردازیم. هیچگاه طبیعت نیز بابت تابش خورشید و گردش فصول و باران و برف و نسیم بهاری و میوه ها و گیاهان و درختانش و نیز مناظر زیبا و صدای خوش پرندگان وجهی مالی دریافت نمی کند. به تعبیر سهراب سپهری من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین. سالهاست به دوستانم گفته ام بابت بیست دندان طبیعی و سی و دو دندان دائمی هیچ پولی نیم پردازیم و در نوبت دندانپزشک نمی مانیم و درد تزریقات و عفونت را تحمل نمی کنیم اما برای بیرون آوردن و پر کردن و عصب کشی هم باید پول زیا داد و هم وقت گذاشت و هم درد و ناراحتی تحمل کند. سالها پیش نوشتم و گفتم به تقریب تمامی آدمیان و از جمله ایرانیان دستهایی را می بوسند که بر سر آنها می کبود و دستهایی را می برند که بر سرشان دست نوازش می کشد
جالب است برپایه داده های منابع پزشکی کهن در می یابیم تنوع بیماریهای قلبی در سده های پیش سخت محدود بوده اتس. بخش قلب از کوچکترین اجزای یک پزشکی نامه به شمار می رفته است. زندگی طبیعی و دوری از زندگی ماشینی و خاصه دوری از دادة های رسانه های مختلف که اندوه های مختلفی پدید می آورد از حس حسرت متعاقب فیلمها و تبلیغات تجاری تا افسردگی پس از آگاهی از مرگها و بیماریها و کشتارهای مناطق مختلف جهان یا خلاصه از بمباران ذهن و قلب داده ها. آمارهای اخير نشان داده كه نزديك به پانزده درصد ايرانيان به يكى از انواع بيماريهاىِ قلبى مبتلا هستند.
علّت اينكه قلب، اندام رئيس ناميده می شده شاید اين است كه بدن براىِ زنده بودن به هوا و آب و غذا نياز دارد که میانجی ارسال اين سه به سراسرِ بدن و به يك يك یاخته های بدن یعنی کوچترین واحد زنده خون و به کمک دستگاه قلب و عروق است. البته ميانِ قلب و ديگر اندامها مانند شُش و كبد و كليه رابطه چندگانه ای نیز برقرار است. يعنى اگر هواى سالم و اكسيژن دار از بيرون به درون بدن وارد نشود، سلامتِ قلب و هم بدن دچار نارسايى می شود كه ادامه اش به مرگ تن می انجامد. در اهمیت قلب برای آدمیان همبن بس که در زندگى روزمره، تعبيرِ قلب به معناى «اساس»، «مغز» و «اصلِ» هر چيز است حتى مهربانى و نيكى و بدى و سپاسگزارى و ناسپاسى را نيز بدان نسبت داده اند. بهداشتِ قلب از دیدگاه پزشکی کهن به چه عواملى بستگى دارد؟
- یکی از آنها سلامتىِ معده است كه اگر نتواند غذا را درست هضم كند، خونسازى بدن دچار اختلال شده و قلب ناگزير می شود برای جبران آن بيش از اندازة طبيعى فعاليّت كند تا خونى كه كيفيّتش كاسته شده و عناصر اصلىِ آن كاسته شده، بتواند به همه سلولهاى بدن موادّ مورد نياز را برساند یعنی تپش قلب.
- آرامشِ ذهن و روان كه سبب می شود عروق به شکل طبیعی منقبض شود و قلب كارِ خود را آسان تر انجام دهد به ويژه آنكه دانسته ایم رشته هاى عصبى از دستگاهِ مغزى – نخاعى به قلب نيز وارد می شود.
- تندرستىِ ريه ها كه وابسته به زيستن به در محيطى است كه هوا آلوده نباشد و همچنين به مصرف نكردن دخانيات و موادّ مخدّر بستگى دارد.
- اگر مردمان از خوردنيهايى استفاده كنند كه به تصفيه خون كمك كند، سبب افزايش طول عمر قلب می شود، چون از فرسودگى زودرس آن جلوگيرى می كند. .
- درجه حرارتِ مداوم بيش از حد و يا كمتر از حدّ طبيعى به غیر متوطنین یعنی غیر اهالی یک منطقه نیز به قلب آسيب می رساند. پس باید در تابستان از نوشيدنيهاى خنك كننده، مانند شربت آبليمو يا هندوانه یا سردسرشتها استفاده كرد و در زمستان از نوشيدنيها و غذاهاىِ گرم كننده كه قلب نيازمند فعاليّت بيش از حدّ نباشد تا ناگزير شود درجه حرارت بدن را بالا ببرد.
- يكى از بهترين روشها آن است كه پس از آنكه كسى مزاج اصلى خودش را شناخت كه صفراوى است يا سوداوى يا دموى يا بلغمى؟ به اعتدالِ آن بكوشد يعنى آن را اصلاح كند. مثلاً صفراوى مزاجان بهتر است با خوردن ميوه هايى مانند پرتقال و ليمو ترش خون را تصفيه كنند. سوداوىمزاجان كه خونشان سرد و خشك است با خوردنِ نوشيدنيها و خوردنيهايى كه گرم و تَر است مانند زرده تخم مرغ و گوشت برّه و انگورِ رسيده به کار دارند. كسانى كه دموى مزاجند چون خون و بدنشان گرم و تَر است از موادّى كه سرد و خشك باشد مثل عدس استفاده نمایند. كسانى كه بلغمی مزاجند چون بدنشان سرد و تَر محسوب می شود، از آنچه گرم و خشك است مانند آويشن و زنجبيل و فلفل سياه بيشتر استفاده كنند به ويژه در فصل سرد و مناطق سردسير.
- مصرف مشروبات الكلى به سبب جذب سريع الكل در بافتها و از جمله مغزِ سر، سبب می شود كه پمپ قلب دچار پُر كارى شده و عمر مفيد آن كاسته شود. هنگام مصرفِ الكل، براىِ دفع گرماى بيش از حدّ پديد آمده، به ويژه اگر در بدنهاى گرم مانند صفراوى و دَمَوىمزاجان و خاصّه در فصول و مناطق گرمسير مصرف شود، همزمان معده و كبد را آسيب رسانيده و قلب ناگزير است مانند آتش نشانان به خاموش كردن آتش پديد آمده در بدن اقدام كند. اگر به نوشندگان مشروبات الكلى دقّت كنيد، نوك بينى و گونه هايشان سرخرنگ می شود كه نشانه اى از تجمّع الكل در بخش بالای بدن است كه از حفره هاى موجود در سر بايد اين گرما خارج شود كه يكى از آنها بينى است و همين عامل سبب بيرون زدگى كاسه چشم خاصه در دموی مزاجان نيز می شود. به باور پيشينيان، با مصرف فراوان الكل چون در بدن همواره گرماى افزون بر نيازِ طبيعى وجود دارد، دستگاه حرارت ساز بدن و به تعبير آنها «حرارتِ غريزى» دچار تنبلى و از كار افتادگى می شود به ويژه در صورتِ عدم مصرف الكل است که باعث بی قرارى و از دست رفتن انرژى می شود. گاهى شنيده ايد افرادى كه مست بوده اند در سرماى زمستان در گوشه خيابان دچار سرمازدگى شده و گاه مُرده اند. سبب آن است كه پس از مصرفِ الکل، بدن گرم است و ضمناً اختلال آگاهى پديد می آيد. اگر كسى در مستى كنار خيابان به خواب رود، پس از برطرف شدن اثر الكل طى چند ساعت اوّل، بدن كه پمپِ گرماسازش دچار اختلال شده، قدرتِ تحمّل در برابر سرماى بيرونى را ندارد . نگارنده این سطور طی تاملاتی که داشته است الکل را مشابه دستگاههای آمپلی فایر یا تشدید کننده تشبیه می کند که خنده یا گریه یا خشم یا ترس و هر چه در شخصیت فرد بوده است به حالت تصاعدی افزایش می دهد. به بیان دیگر در بدن همان نقشی را بازی می کند که رباخوار در بازار.
- مصرف غذاهاى چرب و بسيار شيرين و پُر حجم و به ويژه گوشت قرمز كه همزمان از مصرف سبزيها و ميوه ها و لبنيات دورى كرده باشد، سبب می شود خون غليظ و براىِ گسيلِ خون به دورترين نقاط بدن، قلب دچار ناتوانى شود. اینکه در سنين بالا به سببِ غلظت خون و حجم بيش از اندازه عاملى براى سكته مغزى و قلبى خواهد بود خاصّه آنكه در سنين بالا دستگاههاىِ گوارشى و پالايشى بدن مانند كليهها نمی توانند مشابه دوره جوانى فعاليّتشان را انجام دهند. بنابراين توصيه می شود سالمندان از غذاهاى پُرانرژى ولی كمْ حجم استفاده كنند.
- تصفيه ساليانه خون از آغاز جوانى تا شصت و پنج سالگی خاص براىِ كسانى كه داراى اندامى درشت و گوشت آلود هستند مخصوصاً دَمَوىمزاجان سخت ر لازم است كه دستِ كم دو بار در سال اين كار را انجام دهند. در رده بعدى، صفراوىمزاجانند كه پس از رسانيدن بدن به مزاجِ معتدل، سالى يك بار توصيه مىشود. سوداوىمزاجان و بلغمی مزاجان معمولا نياز زیادى به خوندهى ندارند امّا چنانكه گفته شد اگر به اصلاح مزاج خود بپردازند و آن را به ترازِ اعتدال برسانند، خونسازى بدن آنها كه از حدِّ طبيعى كمتر است به اندازه طبيعى خواهد رسيد. نگارنده این سطور نیز از سال 1362ش تاکنون میانگین دو بار در سال خون دهی کرده است.
- این نکته گفته شود که حجامت توصیه نمی شود. زیرا به عکس شهرت معجزه آمیز آن کمتر از یکصدم منابع پزشکی از جمله قانون بوعلی به مبحث حجامت اختصاص داشته است. در همین بخش حداکثر برای ده عارضه سودمند توصیف شده است. شیوه کارکرد حجامت همان است که کسی پرتقالی یا لیمویی یا اناری را در دستش بفشارد که از آب تهی می شود. حجامت باعث از دست آب موجود گردش خون می شود. پس صرفا سودمند به حال کسانی است که خونشان آبکی است مثل بلغمی مزاجان پرخور که خونسازی بدن زیاد شده باشد. اما در صفراوی مزاجان و سودایی مزاجان سبب غلظت خون خواهد شد. نگارنده این سطور از نزدیک شاهد چسبیده شدن مهره های ستون فقرات یکی از بیماران یکی از مدعیان معجزه حجامت به نام دکتر م. ع در تهران در سال 1382ش بود که حدود پانزده بار حجامت شد و سرانجام نیازمند جزاحی ستون فقرات شد. بارها به این پزشک از جمله به میانجی همین بیمار هشدار دادم که از عقوبت کار خویش بهراسد و نهراسید.
- بر سر هم حجامت دائمی با شیوه تغذیه امروزی سبب کاهش سن سکته های مغزی و قلبی خواهد شد اما به سبب تسکین کوتاه مدت چند هفته ای است که از سوی سودجویان برنامه حجامت درمانی گاه تا بیست نوبت صادر می شود. سالهاست با شنیدن نام جنایت و مکافات فئودور داستایوسکی با خود می گویم کاش نویسنده ای توانا رمانی جهانی و اثرگذار در باره حجامت گران دو دهه گذشته و حال ایران می نوشت به نام حجامت و مکافات. زیرا سخت باور دارم و به چشم دیده ام پایان غم انگیزی در انتظار کسانی است که برای منافع این جهانی به احادیث نامستند به رسول (ٌص) و پیشوایان دوازده امامامیان روی آورده و سخنان دروغ و بهتان پنداربافانه خویش را به دهان رازی و بوعلی و دیگر طبیبان بزرگ می گذارند. راست و درست گفتند پیامبر اسلام(ٌص) که الطبیب ضامن.