مقرر است اگر عمرى باقی بوده باشد چند روز يكبار و اگر ميسر شد همه روزه يادداشتهايى در اين صفحه درج شود كه شامل يادكرد درگذشتگان معاصر و كهن، حاصل تأملات، برآيند خوانشها و پژوهشهاى روزها و هفتههاى گذشته از نسخه های خطی و چاپی بوده باشد. زيرا گاه برخى حرفها حجم كتاب بلكه حجم مقاله را نيز ندارد. مطالبى است كه شايد براى بسيارى كسان و از جمله مدیر نشریات بىاهميت جلوه كند. از سوی دیگر چون قطعيتى در كار نيست كه بتوان بامدادى ديگر خورشيد را ديد كه مرگى پيشنوشته هست و زمانش نیز دانسته نيست، به توصيه دوستان و از جمله سيدمحمدرضا فاطمى و پس از مرگ شادروان كاظم برگنيسى بود كه از من خواست وسواس را كنار بگذارم و از پرواز ناگهانى او عبرت بگيرم. فراموش نمىكنم جعفر همايى مدير نشر نى نیز پس از مرگ برگنيسى به انديشه ژرف فرورفته بود كه می گفت اين اتفاق ممكن بود براى او نیز بيفتد. سه سال بعد پس از مرگ كاظم برگنيسى محمد زهرايى كه صبحگاهان همراه من پشت در سردخانه بيمارستان امام خمينى تهران منتظر تحويل جنازه او بود به همو پيوست.در نزدیکی او در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد. از مرگ خاموش زهرایی نیز به تقريب سه سال مىگذرد. هر روز خبر مرگ استادی، خویشاوندی و دوستی به گوش شنیده می شود که تلنگری برای ماست تا بدانیم دیرازود عازم این سفر بی بازگشت خواهیم شد. اميدوارم اين يادداشتها به كار برخى كسان بيايد و سبب ذکر جمیل برخی فراموش شدگان، حفظ عنصر حق شناسی و رواج آن در جامعه و سرانجام شاید تكميل برخى دانستههاى ديگران باشد زيرا هميشه كسانى هستند كه چيزى بيش از ما بدانند و بايد آن را به دادههاى خويش بيفزاييم.
پزشک پیشهای در هجوم منتقدان
سالها پیش به پیشنهاد دکتر مهدی محقق برای سخنرانی در دانشگاه اصفهان تحقیقی را ارائه دادم که اینک به پیشنهاد برخی دوستان با حذف و اضافه شماری یادداشتها چکیده آن در قالب مقاله ای در شماره 158 آیینه پژوهش در اوایل مرداد منتشر خواهد شد. این مقاله با عنوان پورسینا و فن شاعری ارائه شده که آن را به دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی تقدیم کرده ام. چکیده اینکه یکی از کامیاب ترین پزشکی نامههای ابن سینا ارجوزه فی الطب نام دارد که به گواهی ابن رشد که نخستین شارح آن نیز بوده و نیز ابن زهر اندلسی ارزش علمی و کاربردی آن بسی بیشتر از قانون پورسیناست. در این مجموعه حاصل تأملات و پژوهشهای ده ساله خود که به تفاریق در این باب جمع آوری شده و با شماری خاطره های مربوط بدان آموخته شده به دست داده شده است. بخش زیرین سطرشمارهای آغازین مقاله مذکور است:
تابستان 1385ش بود که در همایش سالیانه انجمن استادان زبان و ادب فارسی در اصفهان مقالهای ارائه دادم و دربارة ارجوزه فی الطب منسوب به بوعلی سخن گفتم. پس از بازگشت هم مدتی دیگر این مبحث مرا دل مشغول می داشت. در این بازه زمانی کمابیش به تفاریق به پردازش ارجوزهپژوهی ابنسینا میپرداختم که البته تاکنون هیچ بخشی از آن منتشر نشده است. درسگفتاری هم نداشتم. شاید مهلتی بایسته بوده تا خون، شیر شود. اینک که اندکی پختگی و قوام یافته به چاپ میسپارم. امیدوارم برایند تأملات و نویافتههای گسترش یافته در کالبد رسالهای مستقل تدوین گردد یا در کنار ترجمه و شرح همین منظومه طبی منتشر شود. راست آن است طی بیست و چند سال گذشته که به کند و کاو پزشکی نامه ها نیز تاریخ طب و اطبای کهن اشتغال داشتهام معیار ارزیابی کارنامه مکتوب پزشکان پیشیین و ارزشمندی آثارشان مقایسه آنها با میراث علمی بوعلی بوده است. پس در این راه بساپیشاسیناییان و بساپساسیناییان را که بارها باپورسینا همسنجی کردهام. البته در این میان شماری سیناستا بودهاند و شماری سیناستیز و شماری پیراسیناخموش باشنده.
راست آن است عرب جاهلی سخت شیفته شعر بوده است. هنوز از پس سدهها تصویر برهوت سوزان و رازآلود بادیه، غم غربت و داغ فراق حبیب از ماورای قصیدهها و گاه در ترجمههای دقیق آن به دیگر زبانها در ذهن نقش می بندد: «کاش آدمی سنگ بودی… زندگی جامهای است عاریتی…که مرگ آن را تباه کرده است… مرگ در جان آدمی چنان جریان دارد که خورشید در آسمان… آدمی محکوم به پوسیدن و فناست و گور، خانة آدمی است خانة واقعی او. پس شادکامی راستینی در کار نیست». چون سخن از آغاز آیین اسلام نیز میشود زمانهای پیش چشم مجسم میگردد که هر ساله شاعران در ماههای حرام کنار بیت الله الحرام در بازار عکاظ و به تعبیر شفیعی کدکنی فستیوال عکاظ گرد هم جمع میآمدند. کارزار تن به تن سخنوری در میان بود. فاتحان این نبرد بخت آن داشتند تا قصیدهای از پارینه سال فروکشیده شود و سروده آنها در شمار معلقات سبع بر پردة کعبه آویخته شود.
آوردهاند محمد(ص) نیز خویش را با وصف « انا افصح القریش» خوانده بود تا دقت و صحت عملی دانش ادبی و رعایت قواعد زبانی ایشان در این زمینه که وابسته به نداشتن اختلال تکلمی، ادای درست یکایک حروف به قاعده عربزبانان و نیز جابجا نشدن حتی یک حرکت و به قول عربها اِعراب بوده باشد اثبات شود. سالها پیش از زبان روانشاد استاد عبدالحسین حائری که خدایش در بهینه ترین جای فردوس برین جای دهاد در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در پاسخ به پرسش دانشجویی برای نوشتن پایاننامه کارشناسی ارشد که از ایشان خواست ویژگی متمایز حضرت را نسبت به دیگر انبیا به دست دهند شنیدم گفتند چندان دربارة ایمان پیامبر سخنان مکرر و تقلیدی گفته شده که بسیاری مردمان سرچشمة راستین فضایل خاتم الانبیا را فراموش کردهاند. اینکه خردی ناب داشته چندانکه در همة عمر کاری نکرده بوده که در داوری کارنامه زندگی یا پس از آن تا به امروز خلاف عقل سلیم ارزیابی شود. دیگر اینکه پس از هیچ پیامبری رونق فن ثبت وقایع و شنیدهها به شکل نوشتاری به این نظم و انبوهی عظیم اتفاق نیفتاده بوده که نشان میدهد ایشان به حفظ میراث مکتوب ایمانی در هر نسل برای نسل بعد برای رسانیده شدن به آیندگان سخت اهمیت میدادهاند. به تعبیر حائری اکنون از بسیاری زوایای تمدن اسلام در زمان ظهور آیین آخرالزمانی آگاهی داریم.