گشایش اردیبهشت 1393

لوگو سایت رضوی
جستجو

زمین هماره آکنده از بیماری

چرا در نظام گيتى، بيمارى است

و هيچگاه زمين از آن تهى نيست

سالها پیش و به تقریب 1381ش مقاله ای در مجله طب کل نگر نوشتم . یادداشت زیرین چکیده ای بازنویسی شده  از مباحث مطرح شده در آن مقاله بوده است.

  1. بيمارى، مرز تندرستى و بيمارى را  آشكار مى‌كند. يعنى سلامتى همچون دانش ریاضی  دامنه‌اى دارد كه نقطه پيشينه و كمينه‌اى هم براى آن  متصور است.
  2. بيمارى، هشدارى است به بيمار كه دريابد در كُجا خطا يا زياده‌روى كرده است و به ترك  و اصلاح آن بپردازد.  اینکه  بداند اگر در آغاز، پيشگيرى نكند،  مرض پيشرفت خواهد كرد.
  3. بيمارى، روزنه‌اى است كه از راه آن مى‌توان به نظام كاركرد و نيز ساختار تن آگاهى يافت.  راست آن  است  بيماريهاى پيكر آدمى، بسى فراوان و متنوع است كه جز ابتلاء دست کم يك تن  شناخت آن ممکن نیست.
  4. بيمارى، زنگ خطرى است كه هوشياران از آن درس بگيرند و خود به آن دچار نشوند و شاید سبب رهایش شماری دیگر شوند..
  5. چون حاصل ضرب عوامل زيادى، سبب تنوّع و تعدّد بيماريها  می شود هر گاه كه يك بيمارى خاص، پديدار مى‌شود بشر مى‌تواند از طريق آن دريابد كه ممكن است بيماريهاى ديگرى نيز از شاخه آن، تظاهر كُند.
  6. بيمارى، عامل ايستايى آدمى در شتاب زدگى هاست. بيمارى، سير زندگى روزانه او را تغيير مى‌دهد و او را به آرامش روحى و انديشه وا مى‌دارد. تا شايد از اين راه بخشى از خطاهايش كه دامن‌گير مردمان ديگر هم مى‌شود را بكاهد يا ترك كند.
  7. بيمارى، عاملى است كه افراد زيادى از راه آن كسب درآمد مى‌كنند و شايد بتوان گفت در جوامعى كه سرمايه دارانش به بخل، خو كرده‌اند نظام جامعه، چنان شيوه روابط را تغيير مى‌دهد تا از چنين افرادى، كسب درآمد كنند. از پزشك و پرستار و داروساز و داروفروش گرفته تا ساختمان سازان كه بيمارستان و مراكز وابسته آن و مطب‌ها را مى‌سازند درآمد داشته باشند. با بيمار شدن شخص، رُقباى تجارى شخص، به درآمد بيشترى دست مى‌يابند. گل فروش و شيرينى فروش، فرآورده‌هاى خود را به عيادت كنندگان مى‌فروشد. پس بيمارى، عاملى اقتصادى است كه چنانچه نباشد بسيارى كسان دچار گرفتارى مالى مى‌شوند. شايد خود ما نيز از طريق مستقيم يا غيرمستقيم از اين شاخه، رزق و روزى مى‌گيريم.
  8. بيمارى، عامل خودآگاهى و بروز برخى استعدادهاى نهفته است. روشندلان بسيارى در تاريخ سراغ داريم كه نامشان تاكنون باقى است: ابوالعلاى معرّى، رودكى، طه حسين، بشار بن بُرد، داود انطاكى صاحب فرهنگ دارويى مفصل تذكرة انطاكى. و نقص عضوى‌هاى ديگر به همين گونه، شايد اگر نابينايى نبود روح حساس آنان، تراوش هنرى و علمى و ادبى نمى‌يافت. بيمار، چون ناگزير است روندى دگرگون با زندگى و ديگران داشته باشد، به خلاقيّت دست مى‌يابد. مثل كسى كه در بيابان از تشنگى و گرسنگى به حال مرگ مى‌افتد. و انديشه، او را به شيوه‌اى رهبرى مى‌كند كه به هنگام راحتى در خانه و شهر خود، آن را به پندار نمى‌آورد.
  9. بيمارى، بازتابی دقیق از نقطه ضعف آدمی است تا گردن فرازان و ستمكاران و ستيزه گران، به ناتوانى خود پى ببرند، پشه‌اى با نيشش پادشاهى را بى‌خواب مى‌كند، ديابت، اجز دانش پزشكى و كوچكى سرمايه دارانِ مبتلا را آشكار مى‌كند. فلج يا عقب ماندگى ذهنى، كه همگان مى‌دانند كه دارندگان چنين بيمارانى را چه به سر خواهد آمد. شايد پزشكى يكى از زيبايى‌هايش آن است كه چون شطرنج است و ما بايد قواعد بازى را رعايت كنيم تا در درمان بيمارى مات نشويم. چون آدمى تلاش دنيايى يا آخرتى‌اش وابسته به تندرستى تن اوست پس پزشكى در همه جا رخنه مى‌كُند.
  10.  به باورم تندرستی همچون محیط زیست است . همچنانکه باید از نابودی حیات وحش و گونه های گیاهی زمین  جلوگیری کرد. شاید به شکل متقابل بدن آدمی نیز چنین حالتی دارد.  مگر  نه آ« است که بدن مردمان و طبیعت کره زمین به راستی پشت و روی یک سکه اند؟  یا دقیق تر مثل روح و جسم از  یکدیگر تاثیر می پذیرند؟ شاید باید عالم صغیر و کبیر فلاسفه و عرفای کهن را پذیرفت که هر دو نقشه ای یگانه داریم یکی به شکل فرموله و دیگری بسط یافته.

اشتراک گذاری

مطالب دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *