گشایش اردیبهشت 1393

لوگو سایت رضوی
جستجو

بهداشت زناشویی در پزشکی‌نامه‌های کهن. بخش دوم

                                                                                                                                                              سید حسین رضوی برقعی

 

دوازدهم. به جز پزشکی‌نامه‌ها در متون ادبی و تاریخی به سبب اهمیت این موضوع اغلب بدان فصلی اختصاص می‌داده‌اند. از جمله در قابوس‌نامه عنصرالمعالی کیکاووس سده پنجمی،  باب چهاردهم در عشق ورزیدن و باب پانزدهم اندر تمتع کردن است که مقصودش همان روابط جنسی است. از جمله یادآور شده در زمستان برای تماس زناشویی بهتر است زیرا بدن زن و مزاج این کارکرد  گرم است. نام باب بیست و ششم « اندر آیین زن خواستن» است. از جمله خردمندانه یادآور شده زن زندگی و کدبانویی جز زنی است که صرفاً برای کامجویی گزینش می‌شود. همانجا به اختصار اما سودمندانه درسهایی در این زمینه به دست داده است.[1]  البته در باب بیست و سوم که مختص برده خریدن است به مشخصاتی اشاره کرده که در دانش روابط جنسی در مردشناسی و زن‌شناسی نکات ارزشمندی دارد.

سیزدهم. ابوالفضل بيهقى در كتابش به يادكرد نمونه‌اى از آن تصويرگريهاى شهوت‌برانگيزِ ديوارنگار در روزگار جوانىِ مسعود غزنوى و به هنگام شاهزاده‌بودگى‌اش و حيات سلطان محمود غزنوى اشاره كرده  که البته  مقتضاى جوانى دانسته است. دور نيست به سبب نزديكى هرات به مرزهاى هندوستان آن روزگار از كتاب كاماسوترا الهام گرفته باشد. ازرقى هروى كه معاصر فردوسى طوسى بوده نيز الفيه و شلفيه را به نظم درآورده بوده است. از قضا وى نيز هراتى‌تبار بوده است: «از بيدارى و حزم و احتياط اين پادشاه محتشم ـ رضى الله عنه ـ يكى آن است كه به روزگار جوانى كه به هرات مى‌بود و پنهان از پدر شراب مى‌خورد، پوشيده از ريحانِ خادم فرودِ سراى خلوتها مى‌كرد و مطربان مى‌داشت مرد و زن كه ايشان را از راههاى نبهره نزديكِ وى بردندى. در كوشك باغ عدنانى فرمود تا خانه‌اى برآوردند خواب قيلوله را و آن را مزمّلها ساختند و خيشها آويختند، چنانكه آب از حوض روان شدى و به طلسم بر بام خانه شدى و در مزمّلها بگشتى و خيشها را تَر كردى و اين خانه را از سقف تا به پاىِ زمين صورت كردند، صورتهاى اَلفيه از انواع گردآمدنِ مردان با زنان، همه برهنه، چنانكه جمله آن كتاب را صورت و حكايت و سخن نقش كردند و بيرونِ اين، صورتها نگاشتند فراخورِ اين صورتها. و امير به وقت قيلوله آنجا رفتى و خواب آنجا كردى و جوانان را شرط است كه چنين و مانند اين بكنند».[2]

چهاردهم. امّا رواجِ چنين كتابهايى در كشور ايران، اساساً كمتر و در قرون وسطى در اروپا بسيار محدودتر بوده و آن را زشت مى‌شمرده‌اند. امّا ساكنان بيشتر كشورهاى عربى در اين زمينه، مشكلى نداشته‌اند تا بخواهند به كمك كتابها و نقاشيهاى نمادين به تقويت قواى جنسى بپردازند. به عكس، پزشكى‌پيشه‌اى همچون رازى و ديگر اطبّاء، اغلب زيانهاى جماع را گوشزد مى‌كرده‌اند. پس اثبات مى‌كند عرب‌تباران و دنباله‌روان  آن در ديگر اقاليم تمدّن اسلامى در اين زمينه به راه افراط مى‌رفته‌اند. باه‌نامه‌ها در زبان فارسى رايج‌تر و تأليفات آن بيشتر بوده است. در يكى از مخطوطات قديمى كه متعلّق به حدود قرن هشتم و نهم هجرى بود و سالها پيش آن را در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى خواندم حكيمى از زنى پرسيده بود چرا به همجنسگرايى روى آورده‌ايد. او هم پاسخ همان رقاصه هندى را داده بود كه در ميان مردان مردى ديده نمى‌شود يعنى ناتوان هستند. در سده‌هاى متأخّرتر و به ويژه از سده هشتم هجرى به بعد، اندك اندك تدوين چنين آثارى در زبان عربى اندكى رونق مى‌گيرد.

پانزدهم. رازى در آثار متعدّدش راهكارها و دستورالعملهاى فراوانى براى جماع پيشِ روى خواستاران گذاشته است. نخست آنكه يادآور شده جوانان دارنده آب مردانه بسيار فراوان با فرونهادن اين عمل، به عوارض متعدّدى گرفتار مى‌آيند. اينكه گاه به جنونشان مى‌كشاند. همانجا به نقش عادات اشاره كرده است. اينكه اگر كسى به اين كار عادت كرده باشد و آن را كنار بگذارد، گوارش و انديشه‌ورزىِ روزانه‌اش بر هم مى‌ريزد. شايد قصّه‌اى كه جلال‌الدّين رومى در مثنوى معنوى ذيل خاتون و كدو آورده، مؤيّدِ
ديدگاه رازى باشد. جنونى كه سرانجام به مرگ زودرس انجاميده بوده است. كمال شيرازى در كتابش (تأليف 974ه ) بخشى از آن را نقل كرده است:

«محمّد زكريّا گويد كه جوانان كثيرُالمنى چون ترك اين شغل كنند، ثقل سر و قلق و گرمى بدن و قلّت شهوت و هضم طعام پيدا كند و من جماعتى را ديدم كه منى در بدن ايشان بسيار متولّد مى‌شد و ايشان خود را از اين فعل از براى زهد و تقشّف نگاه مى‌داشتند، برودت اعضاء ايشان مستولى شد و حركات بر ايشان دشوار گشت و غم و حزن بسيار بى‌سببى پيدا كردند و حالتى مثل ماليخوليا و قلّت هضم و سقوط شهوت عارض ايشان گشت. شخصى را ديدم كه در جماع كردن افراط مى‌نمود و به آن مداومت مى‌كرد، ترك آن نمود، شهوت طعام از او زايل شد و اگر اندك طعامى مى‌خورد، نمى‌گذرانيد و اگر بسيار مى‌خورد، در ساعت مى‌نمود و فكر فاسد و ماخولياء پيدا كرد. بعد از آن به حال اوّل و مباشرت اين عمل عود نمود، دفعةً اين اعراض از او زايل شد».[3]

شانزدهم. همانجا از زيانهاى زياده‌روىِ جماع ياد شده كه ممكن است به غش‌كردگى بينجامد. به ويژه، پرهيز از آن را براى سالخوردگان و لاغربدنان تأكيد كرده است: «أمّا اللّذين يفرّط عليهم لذّة الجماع تشتدّ فيهم نكايته. فربّما أداهم ذلك إلى غشى شديد متدارك لا علاج له. محمّد زكريّا گويد أمّا المشايخ و ذوالأبدان النّحيفة. فينبغي أن يحذروه حذر العدوّ الملك، لأنّه يهرم الشّيخ و يسرع النّحيف إلى الهرم.[4]

هفدهم.  اینکه فعل جماع مختلف یعنی متفاوت  شود در بدن از جهت سه چيز يكى امور طبيعى، دوم امور غير طبيعى، سيوم امور خارج از امر طبيعى… محمّد زكريّا گويد اولى اجتناب از اين عمل بدن نحيف و صاحب مزاجِ خشك است كه زود به ذبول و دقّ و نِحافت كشد، خاصّه كسانى كه عروق ايشان تنگ باشد و خون در بدن ايشان كم و اگر با قلّتِ لحم، رگهاىِ ايشان فراخ باشد مضرّت كمتر يابند. امّا بدنهاىِ رطب فربه سفيد اگر عروق ايشان تنگ باشد و خون در بدن ايشان كم بود و بدن ايشان نرم و كم‌موى باشد مثل بدن زنان، توقّع حدوث امراض عصبى بيشتر دارند و از ذبول و نحافت دور باشند… محمّد زكريّا گويد الحاح در باه، حرارت غريزى فرونشاند و حرارت غريب، مشتعل گرداند».[5]

هجدهم. همو به نقل قول ديگرى از رازى پرداخته است. اينكه درباره بهترين اوقات شبانه‌روز براى هماميختن، پيشنهادِ آخر شب را داده است. دقّت شود كه در آن زمانه كه با تاريكى هوا مى‌خوابيده‌اند معنى آخر شب با امروزه كه تا ديرهنگام بيشتر مردمان بيدار مى‌نشينند تفاوت داشته است. منطقاً باور داشته‌اند دست‌كم چهار ساعت بايد پس از غذا خوردن درنگ كرد و زان پس به اين رويكرد روى آورد. زيانهاى كوتاه‌مدّتش كه بيماريهاى جسمانى است و درازمدّت آن كه تولّد كودكان عقب‌مانده باشد ـبه تعبير سعدى شيرازى در گلستان، فرزندان ناقص عقل خواهد بودـ چنين است: «بعضى از اطبّاء آخر شب اختيار كرده، مى‌گويند در اوّل شب اين عمل نكنند از براى امتلاء معده و عروق و خون و تولّدِ لقوه و فالج و نقرس و حصات و تقطير بول، بلكه در آخر شب اختيار كنند كه  اصحّ است از براى بدن و سبب تولّد ولد به جنب و عقل او مى‌شود وقت مختار، اوّل شب باشد و اولى آن است كه چون معده سبك باشد، مباشرت كه در اوّل شب واقع شود به جهت وجود نوم طويل و استراحت بدن و استرداد قوّت به خلاف آخر شب كه وقت بيدارى و حركت و تحليل است، حتّى آنكه گفته‌اند بعد از فراغ برنخيزند و ننشينند، بلكه به دست راست تكيه كنند و در تحقيق محمّد زكريّا در تفصيل و تزايد است مى‌گويد لايق آن است كه اين فعل گاهى واقع شود كه بدن، غذاى خود يافته باشد و هضم تمام شده و در حركات خفّت و نشاط ظاهر باشد و اين بعد از نوم اطول است و اين وقت موافق‌ترين اوقات است براى كسى كه در اين فعل اعتدال مرعى دارد».[6]

نوزدهم. چنانكه در كارنامه آثار رازى آمده رساله‌اى مستقلّ در باب باه به همين نام داشته است. نسخه‌هايى خطّى در كتابخانه‌هاى ايران و بيرون ایران از آن يافته مى‌شود. نگارنده اين سطور به ياد دارد سالها پيش وقتى كه براى نخستين بار نسخه خطّى رساله الباه را در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى ديد رازى پيش از آنكه از محاسن جماع سخن بگويد از معايب آن ياد كرده است. دريافتم اوّلين جملات آن دربردارنده وصف زيان‌آوريهاى جماعِ بيش از اندازه است كه برآيند چنين كارى از كارافتادگىِ كليه‌هاست. بى‌درنگ نام برخى از بيماران، خویشاوندان و دوستانى در ذهنم نقش بست كه به سبب افراط در اين كار  البته گاه به سبب رعايت نكردن برنامه غذايى نيروزا به از كارافتادگى كليّه‌ها گرفتار آمده و برخى به همين سبب زودهنگام روانه ديار خاموشان شده بودند. از سوى ديگر از نگاهى ديگرگونه، عبدالكريم گيلانى متطبب سده دهمی در كتابش يادكردى اين چنين از رازى آورده است:«محمّدبن زكريّاى رازى گويد كه چهار چيز است كه خرابى عمر در آن است و اگر به مرگ مفاجات بميرد، رواست.

مقاربتِ زن با امتلاىِ تن،

و با زنِ پير مجامعت كردن،

و قديد خشك – یعنی گوشت خشکیده مصداق کالباس و همبرگر و سوسیس امروزی – خوردن،

و بر سيرى به گرمابه بسيار نشستن».[7]

بیستم. قاضى كاشف‌الدّين يزدى نيز نسخه‌اى از رازى ياد كرده كه براى ناتوان‌شدگان در هماميزى جنسى سودمند دانسته شده است. اينكه محمّد زكريّا مى‌گويد كسى كه جماع نتواند كرد، نخود خام را در شراب نو خيسانده، بخورد كه قدرت به هم مى‌رساند و شراب كهنه به واسطه تن‌هاى بلغمى.[8]

یست و یکم. در بخش نخست به حکایتی اشاره شد که به سبب اهمیت رعایت آن دیگرباره  بدان اشاره می‌شود. اینکه روايت شده از  بقراط پرسيده بوده‌اند فاصله ميان دو جماع چند روز باشد. وى یک سال را تجويز كرده بوده است. پرسندگان اعتراض كرده و رأيش را نپذيرفته بوده‌اند چون غير منطقى‌اش پنداشته بوده‌اند. با پافشارىِ ايشان، ماهى يك مرتبه را بيشتر توصيه نكرده بود. در برخى روايات ديگر، برخى بيشينه‌اش را تقاضا کرده و رضايت‌دهى بقراط به يك بار در هفته را  گزارش كرده‌اند. آنگاه بقراط افزوده كه انجام اين كار همانند شكستنِ شيشه عمر است، اگر مى‌خواهيد آن را بشكنيد! امروزه در كنار شيشه مذكّر و ایگرگ، شيشه مخدّر و ایکس نيز اضافه شده كه به راستى شيشه عمر را چندچندان  مى‌شكند.

جمعه بیستم بهمن 1402ش.

[1] . قابوس‌نامه‌، صص 129-131.

[2] . تاريخ بيهقى، 145.

[3] . رساله حفظ الصّحّه، نسخه خطّى ش504، كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، 71a.

[4] . امّا آنانكه در فرونشاندن لذّت جماع زياده‌روى مى‌كنند، فروپاشيدگى در تن آنها شدّت مى‌گيرد. چه بسا آنها را به از هوش‌رفتگى شديدى مبتلا كند كه درمانى هم براى آن نيست. امّا بهتر است سالخوردگان و لاغراندامان كه چنان از جماع بپرهيزند كه از دشمنى با پادشاهى بزرگ مى‌هراسند. زيرا پا به سنّ گذاشته را به سوى پيرىِ زودهنگام و لاغر را به سوى پا به سنّ گذاشتگى سوق مى‌دهد.

[5] . همان، 71bـ74b.

[6] . همان، 74bـ75a.

[7] . ترياق اعظم، 107b.

[8] . جام‌جهان نماى عبّاسى، .24a.

 

اشتراک گذاری

مطالب دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *